شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

شـــاهــبــنــد ر KING PORT

[ نام قدیم بندرکنک ]

جواب مرد کنگی به سوالات بانوی کنگی

در وبلاگی نوپا و با استعداد تحت عنوان بانوی کنگی به آدرس http://banooyekongi.blogsky.com

به سوالاتی برخورد کردم که  جواب دادنشان را در این سطور شایسته دانسته که  خالی از تامل هم نخواهد بود  - سوالات بانوی کنگی عبارتند از:

 

۱-   یک زن نمونه را در جامعه امروز چگونه میتوان توصیف کرد ؟

۲-   چه معیاری را برای یک زن نمونه بودن میتوان قرار داد ؟

۳-   از یک زن در جامعه امروزی - قرن بیست ویک - به عنوان مادر - همسر  - دختر -    

      خواهر   چه   توقعی باید داشت ؟

۴ -  سهم وحق وحقوق زن در جامعه امروزی چیست وچقدر است ؟

 

حالا از لحاظ اندیشیدن و چگونه وکجا بار آمدن ودیگر مواصفات خصوصی هر کسی اجوبه ای متفاوت می تواند داشته باشد  - به عنوان مردی که خون وخاکم و تمام وجود وبود ونبود م و کودکی وجوانی وپسر ی و پدری ام  بندرکنگ عزیز بوده وروزی زیر  خاک مقدس آن خواهم       آرمید - جوابم این است :

ج۱

زن نمونه درجامعه امروز ما (پس از  حفظ قوانین ومقررات جامعه و اصالت ودیانت) بایستی مبارز واقعی باشد - مبارزی خستگی ناپدیر با مسولیتهای فراوان -زن کنگی همواره درگیر مسایلی است که اکثرا در بیشتر جوامع به گونه ای حل وفصل شده اند اما او همچنان درگیر است - مجموعه منفی های جامعه را تحت عنوان سلبیات فرهنگی می نامیم واین درگیری  باهمین سلبیات فرهنگ جامعه ست که ماشا الله کم هم نیستند ( بازم متذکر میشوم مد نظر من  جامعه بندرکنگ است لاغیر)مبارزه  بااینکه زن باید خانه نشین باشد - زن درمجامع عمومی حاضر نشود - بلند صحبت نکند - روبروی هیچ مرد نامحرمی نرود وهمیشه پشت در بماند ومانند طفلی ناتوان اجازه گرفته و هم وغم را همه در دل نهان دارد -حق نه گفتن برای پدر وبرادر وهمسر نداشته ومطیع وامر بر آنها بماند تا به درجه نمونه شدن  برسد -درس نخواند -جایی عکس نگیرد -بمحض ازدواج باید تمام عکسهای حتی دوران دبستان خود را جمع آوری کند - بهترین نظافت چی وآشپز وغسال واتوکش و... بوده واگر شوهر یا پدر ویا برادر بعد از این همه مشقت - یک پس سری هم نوش جانش کنند کوچکترین اعتراضی نداشته که مرد قصه ما خسته از کار به خانه آمده ونیاز به استراحت دارد -  حالا این بیچاره علاوه بر کل وظایف فوق هم مادری واکثر جاها هم پدری کرده و اگر کوچکنرین مشکلی در تربیت فرزندان بو جود آمده اورا مقصر کرده و داد برسرش میکشند -خدایا چه بگویم - حق کار کردن ندارد - حق نظر دادن و همفکری نداشته چرا که پهلوان ما یعنی مرد قصه زن را ناقص العقل ودین دانسته واین وصیت پدرش به اوست -مسایل واموری که در دنیا منقرض شده که همه از انها خبر داریم  ونیاز به مثال زدن نیست  هنوز در بین ما رواج دارد - بله - مبارزه- با وجود این کوه بزرگ مسولیت و مشغلت- یک موجود آهنی  باید بودن وباید مبارزه کردن -نمونه بودن هم این دردسریها دارد -پس زن نمونه در جامعه امروزی بندرکنگ زنی ست  مبارز نه کمتر نه بیشتر .

ج۲  

معیار بی معیار یا سوختن وساختن یا حضور ومبارزه واستقامت .

 

ج۳

من توقعم   در قرن بیست ویکم  و حتی در قرن بست وچندم از مادر چیزی نیست جز رضایت و دعای خیرش که بزرگترین نیرو بخش اراده خود دانسته وخدا عمرشان را طولانی وسایه اشان  را همیشه بر سرم نگهدارد  که بزرگترین نعمت دنیا مادر است وبهشت زیر  پای مادران است وبس      -  از خواهر ودختر وهمسر هم توقع همفکری ونظر دهی مستمر در تمام امور روزمره  داشته که همگی باهم یعنی تمام دختران وپسران وخوهران وبرادارن عزیز پس از اطاعت خدواند متعال وشهادت بر حقانیت رسالت محمد  بن عبدالله(ص) وبجا آوردن حق وحقوق والدین بایستی  دوباره ساختن و بالا بردن نام این بهتر ازتن بندرکنگ زیبا  که وجود مجموعه ما منوط به وجود آن و پیشرفت آن پیشرفت ماست پس زیر باران  باید رفتن وشستشوی تمام افکار منفی وسلبیات جامعه - بخدا خیلی کار داریم ومسولیتمان برای احقاق این اهداف بسی بزرگ است. پس یا حق گفته که حق همیشه پشت وپناه حقیقت جویان است .

ج۴

 سهم زن  تمام وجود ومحبت وعشق است واحترام ومقدار آن به اندازه هستی بزرگ - خداوند حفظ کند تمام زنان زحمتکش آینده سازی که آینده ای  روشن  به حکم واحد احد از  آن آنان است - زن کنگی -واقعا وباتمام وجدان تورا سپاس که مرد کنگی را تحمل کرده ای- خداوند یارو یاور وپشت وپناهت. 

 

خانه فرهنگ بندرکنگ یا اتحادیه هنرمندان این شهر

در ساحل عزت و اصالت -مقصد ومقصود این تن به غربت داده -بندرکنگ زیبا - که سراپا هنر است وتمدن -گروهها وانجمن های عدیده ای در حال فعالیت اند - از جمله انجمن بانوان این شهر-انجمن امید افروزان اگر صحیح تلفظ کرده باشم - انجمن شعروادب- انجمن موسیقی -انجمن نقاشی -انجمن عکاسان-انجمن نمایش-انجمن نجوم- گروههای مختلف روزیف ومولود خوانی و تواشیح و...که هرکدام به طریقی در احیای نام این شهر که دیری نخواهد گدشت و تبدیل به یکی از محله های شهرستان بندرلنگه خواهد شد (به امید یکی شدن تمام امت محمد (ص) بدون حذف دیگری)درحال فعالیت اند اما فاصله بین این مجموعه ها بسیار فراوان است که این امر ملزم تاملی خاص است - مقصد که کعبه باشد چه غمی ز سرزنش خار مغیلان -هدف تمام این مجموعه ها فکر نمی کنم چیزی بغیر از احیای نام این شهروفرهنگ غنی آن در عرصه های مختلف و برداشتن قدمی تازه وگامهایی استوار براین طریق باشد- نیاز مبرم به ایجاد یک خانه متحد فرهنگ (یا تحت هر مسمایی دیگر مثلا اتحادیه هنرمندان بندرکنگ)دراین شهر می بینم که تجمع تمام  مجموعه های مذکوررا بهمراه داشته تااینکه استحکام فعالیت ها واندیشه ها واتحاد کلی بوجود آمده و هدف و مقصد اصلی نمایانتر از گذشته گردد- افتخار ما به اصالت وفرهنگ ماست و اعتقاد ما به احقاق حقانیت های ملزم الوقوع است -حالا شهرداری محترم این شهر که زحمتهای فراوانی برای زیباسازی ظاهری شهر می کشند وتندیس ها را برای اصالت بنا میگذارند کاش برای افکار وعقاید زنده هم توجهی نمایند و این سنگ زاویه  را  بنیان گذارند -زیباسازی باطنی بسی باارزشتر از زیبایی ظاهری ست - عوارض ها و درآمدها راپس از پرداخت هزینه برق و ساخت تندیس و چه می دانم کاشتن گل وآوردن بلبل  محاسبه کرده واگر چیزی باقی ماند در راه اندازی بیت العقول مذکور صرف نمایند که یافتن جهت اصلی رفتن در مسیر این فلش یا پیکان است-  حالا بصورت قطره ای هم که شده درپایان دریایی خواهد ماند وپس از چند سال شاهد شکوفایی این امر خواهیم شد البته این را تاکید دارم که خانه فرهنگ مذکور بایستی تجمعات کنگ را در بر گیرد که بحمدالله کم  نیستند وهرکدام پر از پتانسیل های نامحدودند .خلاصه - پس از تحقیق این امر به خانه فرهنگ همسایه یعنی شهرستان  بندر لنگه خواهیم رفت که دربرگیرنده  فرهنگهای اصیلی  می باشد که مجموعه ای ست بسیار قوی اما نامتجانس که ادغام آنها  امکان ناپذیر و هر کدام خود دنیایی از معرفت وشناختند ونیازمند تحقیقی وسیع در این زمینه اند -پس هنرمند عزیز کنگی -منظومه ما تا بی انتهاست اما خورشید ما یکی ست و چرخش ما بدور آن -روزها وشبهای روشنتراین ساحل را بدنبال خواهد داشت - تلاش وسعی از تو و اجابت از مسولین محترم - ما شورایی داریم که بزرگمردانی چون آقای محمد ملاح صاحب رساله- در گمشده من بندرکنگ -و دنیادیده ای  چون جناب سرور محترم آقای  منصو ر مدنی درآن عضوند که  منصور عزیز فرهنگ این شهر را به قلب فرنگ به شهر لندن برده اندوهمواره برای همکاری حاضرند - از آنها بخواهید که خواستن توانستن است واز تو حرکت -از خدا برکت .

 

 

تاتر در بندرکنگ...خداحافظی یا...

روزی که انجمن نمایش بندرکنگ  برای اولین بار تشکیل جلسه داد 

احساس کردم آن خواب زمان کودکی ام به واقعیت تبدیل شده از

دوران دبستان تمام سعی خود را برای بالارفتن روی صحنه

 میکردم - می نوشتم ومی خواندم وروبروی آینه

 باخود حرف میزدم ونقش بازی میکردم -عشق صحنه چیزی مانند

نفس کشیدن همراه من بود -نمایش ابن زیاد کلاس پنجم دبستان را با چنان

 شوقی درنقش ابن زیاد بازی کردم که تا مدتی شخصیت واقعی خود

را فراموش کرده بودم -خلاصه -گذشت وگذشت تا اینکه فرصتی پیش آمد که

 همراه با استاد بزرگوارم مرحوم جناب عبدالله علیزاده نمایشی تحت عنوان

طمع با همکاری جوانانی که با دل وجان کار میکردند روی صحنه ببریم 

-وای چه شبی بود ان شب -اجرای نمایشهای ما بصورت خیابانی بود والبته 

 در آن زمان گروهی به سرپرستی استاد اسماعیل خوش لقا رقیب ما بودند  

 وبانمایشی تحت عنوان کفرنک روی صحنه آمدند -دونمایش بلند باهم دریک

 شب روی صحنه رفتند ومورد تشویق تماشاکرانی که تا دیر

وقت پابه پایمان ایستاده بودند قرارگرفت-به جلو زدن از رقیب نمایشی کوتاه

 نیز در اجرای بعدی روی صحنه بردیم -یادش بخیر چه روزهایی  - با اینکه

 نمایشهای ما فقط در ایام دهه فجر روی صحنه میرفت -اما باورکنید ازاین

دهه فجر تادهه فجر سال آینده همش در حال تدارک ونوشتن وتمرین 

بودیم -سال بعد انجمن نمایش بندرکنگ را با ادغام دوگروه نمایشی بندرکنگ

یعنی گروه ما وگروه استاد اسماعیل خوش لقا تشکیل داده وگروه هنری

میداف بندرکنگ چهره نمایی کرد -آن سال دونمایش دزد عیار و پلاس نتیجه کار

 دسته جمعی ما بود که نمایش دزد عیار در جشنواره تاتر استانی صاحب

بهترین طرح لباس وبهترین بازیگربه بازیگری استاد اسماعیل خوش لقا 

 وکوچکترین بازیگر خردسال استان مروان خوش لقا شد-حالا کم کم داشتیم

 پخته تر میشدیم-سال بعد نمایش گپ گنوغ را داشتیم که نیمه کاره ماند ونمایش

 چاچول روی صحنه رفت واز استقبال خاصی برخوردار شد

 همینطور در سالهای بعد نمایشهای تالینگ-اوچی- یک نمایش لب حوضی بلند

 وچند نمایش کوتاه حاصل کار گروهی ما بود -دیگه صاحب گروههای

مختلف سنی وتشکیلات به خصوص خود بودیم وبنده بهمراه سروران

محترم اعضا انجمن نمایش بندرکنگ بعنوان پیشکسوت این هنردر شهر خود

 راههای دور ودرازی را مد نظر داشتیم-تااینکه اولین

 جشنواره تاتر دربندرکنگ باحضور رده های مختلف سنی درشهربهمراه

 یک نمایشگاه بزرگ که حاکی اصالت وتاریخ بندرکنگ بود قدمهای ثابت

ومحکم دیگری رادر این راه به حکایت کذاشت که دیگرگروه رزیف بندرکنگ

نیز با ما همراهی داشتند-القصه که نمایشگاه ما دو بار در ایران صاحب

مقام اول شد -اولین مرتبه در نمایشگاه گفتگوی تمدنها در بندرعباس ودومین

 مرتبه درشیرازوتااینجا که آغاز واقعی ما بود خداحافظی ها شروع

 شد استاد عبدالله علیزاده به رحمت خدا رفت - استاد اسماعیل خوش لقا که در

 واقع بنیانگذار هنر تاتر دربندرکنگ بودند دچار مشغله های فراوان شده واز

 بی حمایتی مسولین دلسرد شدند -باورکنید هزینه تمام کارهای مذکور به

عهده خودمان بود وهیچ حمایتی نمی شدیم الا در اخرین روز کار جهت

 اختتامیه بعضی از اقایان نورچشمی عرضه اندام میکردند که یعنی ما هم هستیم-

بیاد دارم که براثر جمع آوری وسایل نمایشگاهی اولین نمایشگاه بزرگ

کنگ شناسی که حدودیک سال برنامه ریزی کردیم و ۲ماه تمام روزانه باهزینه

 شخصی وبا ماشین شخصی استاد اسماعیل خوش لقا از این شهر بدان روستا

 وبرعکس وبا خواهش والتماس وهزاران درد سر جستجو وجمع آوری را

 ادامه می دادیم تا اینکه آنفلوانزای شدید بعد از دو ماه گریبانگیرمان شد البته

من زودتر بهبود شدم واسماعیل چندین روز دربستر بیماری افتاد که کارها

همه به عهده من افتاده بود وگروه خستگی ناپذیرمان که مشکل مالی مانند

همیشه گریبانگیرمان شد -(حالا شما تصور کنید اولین جشنواره تاتر در

 بندرکنگ واولین نمایشگاه کنگ شناسی با هزینه های شخصی گروه صورت

می پذیرفت وبس) - به عیادت اسماعیل رفتم ومشکل را برایشان بیان داشتم

که ایشان گوشی موبایل وسند سیم کارت خود را به من داده که بفروشم وکار

 را عقب نیاندازم -که اینجا تنهایی خود مان را واضح تر از همیشه لمس 

کردم -البته مشکل به طریق دیگری حل شد -خلاصه کلام اینکه پس این 

همه زحمت وکار وکوشش نتیجه چیزی جز دلسردی وازهم

 پاشیدگی گروه نبود چند سال است که هیچ خبری از تاتر در بندر کنگ

نیست وهرکدام به راهی  رفته وگروه میداف بندرکنگ بکلی از هم گسیخته شد

 .چه بگویم که دلم برای آن روزهای قشنگ همبستگی ودوستی و آن همه

 صمیمیت خیلی  خیلی تنگ شده -تا اومدیم حرفی بزنیم سکوت حاکم شد

 وجدایی قسمت -به امید سلامی دوباره با این هنر زیبا دربندرکنگ.